زبان پارسی باستان در شاخه زبانهای ایرانی از گروه زبانهای هندوایرانی خانواده زبانهای هندواروپایی قرار میگیرد.این زبان به زبان پارسی میانه تحول یافت که زبان ادبی و رسمی دوران ساسانیان بود و بعدها به زبان پارسی دری یا پارسی نو تبدیل شد. این زبان از زبان نیاایرانی (زبان ایرانی باستان) سرچشمه گرفتهاست.
ما را در ادامه مطلب همراهی کنید
منبع:Www.fa.wikipedia.org
پارسی باستان در کنار زبان اوستایی تنها زبانهای ایرانی دوران کهن هستند که متن یا کتیبههایی از آنها به جا مانده است. زبان پارسی باستان در جنوب غربی ایران صحبت میشدهاست و قدیمیترین متنی که از آن به جای مانده به قرن ششم پیش از میلاد مربوط میشود.
ریشه و پیشینه
زبان فارسی باستان که در دوران پیش از حمله اسکندر به ایران زبان دربار هخامنشی بوده از زبانهای ایرانی جنوب غربی میباشد. این زبان با زبان مادی فاصلهای بسیار نزدیک داشته که احتمالاً دو گویش از یک زبان بودهاند. زبان فارسی باستان از زبانهای هندواروپایی محسوب میشود که احتمالاً در پدیده مهاجرت آریاییان بههمراه زبانهای مادی و اوستایی وارد فلات ایران شدهاست. این زبان پیش از ورود به سرزمین پارس در جنوب غربی ایران، بر اساس آنچه از کتیبه شلمانسر سوم، پادشاه آشوری بدست آمده در حوالی دریاچه ارومیه رایج بودهاست. در این کتیبه که به سده نهم پیش از میلاد بازمیگردد برای نخستین بار نام پارس در زبان آشوری بصورت پارسوا ذکر شدهاست. واژه پارسوا(pārćwa) شکل قدیمیتر واژه پارس(pārsa) دانسته شدهاست. نخستین سند رسمی زبان فارسی باستان کتیبه بیستون در حوالی کرمانشاه است که به فرمان داریوش یکم نوشته شدهاست. داریوش که این کتیبه از زبان او نقل شده، زبان بکار رفته در آن را زبان آریایی معرفی میکند. بههمین جهت احتمال این وجود دارد که زبان مادی و فارسی باستان و نیز زبانهای شرقی ایرانی همگی تحت نام آریایی بوده و گویشها و لهجههایی جداگانه در هر منطقه داشتهاند. دوره آغاز تکلم به زبان فارسی باستان در میان فارسیان مشخص نیست اما از شواهد و قرائن زبانشناختی و مقایسه با زبانهای اوستایی و سنسکریت که همدوره زبان فارسی باستان هستند چنین بهنظر میرسد که زبان فارسی باستان مدتها پیش از دوره هخامنشیان نیز تکلم میشد و اشتباههای نگارشی و دستوری در کتیبههای متاخر دوره هخامنشی این حقیقت را القا میکند که فارسی باستان در دهههای پایانی حکومت مزبور احتمالاً زبانی خاموش بودهاست. زبان فارسی باستان یکی از معدود زبانهای هندواروپایی دوره باستان است که در زمان رواجش مکتوب شده و اسناد مطالعه زبانی برای امروز بجای گذاشته و از اینرو در بسیاری از پژوهشهای زبانشناختی بهعنوان ثابت بکار میرود. زبان فارسی میانه یا پهلوی ساسانی که زبان رسمی ایران در دوره ساسانی بوده از فارسی باستان منشعب شدهاست. زبان فارسی و دیگر زبانهای ایرانی جنوب غربی که از زیرمجموعههای زبان پهلوی ساسانی هستند همگی از فارسی باستان ریشه گرفتهاند.
دگرگونی زبانی فارسی باستان
کتیبههای سده چهارم پیش از میلادی در دوره هخامنشی که به اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی مربوط میشود ضمن داشتن اشکالات و تفاوتهای فاحش با زبان فارسی بکار رفته در کتیبههای قدیمی تر مانند بیستون، خبر از انقلاب و دگرگونی زبان فارسی در آن دوره را میدهد که گاهی به فارسی پیشامیانه یا فارسی باستان متاخر موسوم شدهاست. زبان فارسی باستان در این دوره به فارسی میانه تبدیل شد که آن زبان نیز بعدها فارسی نو را پدیدآورد. پروفسور ژیلبر لازار ایرانشناس مشهور اهل فرانسه در این مورد اینچنین گفتهاست:
زبانی که امروزه بهنام فارسی نو میشناسیم و در دوران نخستین اسلامی به فارسی دری شهره بود را میتوان به عنوان دنباله زبان فارسی میانه، که زبان رسمی، دینی و ادبی ایران ساسانی بود طبقهبندی کرد که خود این زبان اخیر نیز بازمانده زبان فارسی باستان، زبان دربار هخامنشیان بودهاست. برخلاف سایر گویشها و زبانهای باستانی و جدید ایرانی مانند اوستایی، پارتی، سغدی، کردی، پشتو و غیره، زبان فارسی نو بدنبال فارسی میانه در نمودار درختی زبانهای ایرانی در امتداد یکدیگر قرار میگیرند..
زبان فارسی میانه که به دنبال فارسی باستان پدید آمد را گاهی پهلوی نیز نامیدهاند. این زبان پس از دگرگونی گسترده زبان فارسی باستان هم در آواشناسی و هم در ساختار و دستور زبان بصورتی سادهتر از نیای باستانی خود شکل گرفت.
الفبای فارسی باستان
خطی که فارسی باستان به آن نوشته میشد در زمره الفباهایی است که به خط میخی مشهورند. نوشتار فارسی باستان تنها خط بکار رفته در زبانهای باستانی ایرانی است که از چپ به راست نوشته میشدهاست. این خط که احتمالاً در زمان داریوش یکم (یا شاید پیش از آن) از خط عیلامی اقتباس شده دارای ۳۶ حرف، ۸ اندیشهنگار و ۲ گونه واژه جداکن بوده. در خط میخی تک تک واژگان بکار رفته در متن با خطوطی مورب از یکدیگر جدا میشدند و همچنین جهت سهولت نگارش هشت علامت اندیشهنگار برای واژگان پرکاربرد در کتیبهها مانند (شاه، سرزمین، کشور، اهورامزدا) ابداع شده بود.
خط فارسی باستان هجائی است، به این معنی که هر حرف آن معرف یک هجا بوده که شامل یک صامت و یک مصوت میشدهاست. برخی از حروف نیز تنها یک آوا را ثبت میکردند.
نوشتههای فارسی باستان
از زبان فارسی باستان نوشتههای نسبتاً زیادی بجای مانده که بیشترین حجم آن را کتیبهها تشکیل میدهند. به جز کتیبهها که همگی متعلق به شاهان و نیاکان ایشان هستند نوشتههایی بر روی لوح و سنگ وزنه و سکه و ظروف نیز بجای ماندهاست.این نوشتهها اگرچه از نظر ارزش تاریخی و زبانشناختی معتبر هستند اما ارزش ادبی آنها بسیار پایین است. با این وجود برخی به وجود ابیات و سرودهایی در ضمن این کتیبهها اشاره داشته و آنها بخصوص آغاز کتیبهها را دارای ارزش ادبی تعبیر کردهاند.
مفصلترین کتیبه هخامنشی همان سنگنوشته بیستون در استان کرمانشاه کنونی است که به دستور داریوش یکم نقر گردیده. این کتیبه سه زبانه که بجز فارسی باستان برگردانهای ایلامی و اکدی را نیز در کنار خود دارد بیشترین ارزش را از نظر زبانشناسی و تاریخی به پژوهشگران عرضه کردهاست. چرا که قدیمیترین کتیبه فارسی باستان دانسته شده و اینکه یکی از قدیمیترین اسناد زبانهای باستانی هندواروپایی است که در زمان کاربرد به الفبایی هجایی ثبت شدهاست. ضمن اینکه اطلاعات بسیار زیادی از اوضاع و احوال سرزمین هخامنشیان و منش و سیاستهای ایشان به دست داده و در نهایت کمک شایانی به کشف و درک زبانهای اکدی و عیلامی نمودهاست. داریوش به جز بیستون کتیبههای دیگری در خوزستان و پارس نیز داشتهاست.
پس از داریوش شاهان دیگر بخصوص خشایارشا، اردشیر یکم و اردشیر دوم و همچنین داریوش دوم کتیبههایی به فارسی باستان دارند. از کوروش کبیر و نیز برخی پیشینیان هخامنشی مانند اریارمنه و ارشامه کتیبههای دیگری نیز وجود دارد که احتمال میرود این کتیبهها همگی پس از ابداع خط در زمان داریوش یکم نوشته شده باشند. همچنین یک کتیبه فارسی باستان هم در نقش رستم کشف شده که به خط آرامی نوشته شدهاست. البته اظهار نظر در مورد این کتیبه منحصربهفرد، که در زمان پس از سقوط هخامنشیان نیز نوشته شده، به دلیل آسیبدیدگی شدید آن همراه با قطعیت نیست.
الفبای فارسی باستان
خطی که فارسی باستان به آن نوشته میشد در زمره الفباهایی است که به خط میخی مشهورند. نوشتار فارسی باستان تنها خط بکار رفته در زبانهای باستانی ایرانی است که از چپ به راست نوشته میشدهاست. این خط که احتمالاً در زمان داریوش یکم (یا شاید پیش از آن) از خط عیلامی اقتباس شده دارای ۳۶ حرف، ۸ اندیشهنگار و ۲ گونه واژه جداکن بوده. در خط میخی تک تک واژگان بکار رفته در متن با خطوطی مورب از یکدیگر جدا میشدند و همچنین جهت سهولت نگارش هشت علامت اندیشهنگار برای واژگان پرکاربرد در کتیبهها مانند (شاه، سرزمین، کشور، اهورامزدا) ابداع شده بود.
خط فارسی باستان هجائی است، به این معنی که هر حرف آن معرف یک هجا بوده که شامل یک صامت و یک مصوت میشدهاست. برخی از حروف نیز تنها یک آوا را ثبت میکردند.
نوشتههای فارسی باستان
از زبان فارسی باستان نوشتههای نسبتاً زیادی بجای مانده که بیشترین حجم آن را کتیبهها تشکیل میدهند. به جز کتیبهها که همگی متعلق به شاهان و نیاکان ایشان هستند نوشتههایی بر روی لوح و سنگ وزنه و سکه و ظروف نیز بجای ماندهاست.[۱۲] این نوشتهها اگرچه از نظر ارزش تاریخی و زبانشناختی معتبر هستند اما ارزش ادبی آنها بسیار پایین است. با این وجود برخی به وجود ابیات و سرودهایی در ضمن این کتیبهها اشاره داشته و آنها بخصوص آغاز کتیبهها را دارای ارزش ادبی تعبیر کردهاند.
مفصلترین کتیبه هخامنشی همان سنگنوشته بیستون در استان کرمانشاه کنونی است که به دستور داریوش یکم نقر گردیده. این کتیبه سه زبانه که بجز فارسی باستان برگردانهای ایلامی و اکدی را نیز در کنار خود دارد بیشترین ارزش را از نظر زبانشناسی و تاریخی به پژوهشگران عرضه کردهاست. چرا که قدیمیترین کتیبه فارسی باستان دانسته شده و اینکه یکی از قدیمیترین اسناد زبانهای باستانی هندواروپایی است که در زمان کاربرد به الفبایی هجایی ثبت شدهاست. ضمن اینکه اطلاعات بسیار زیادی از اوضاع و احوال سرزمین هخامنشیان و منش و سیاستهای ایشان به دست داده و در نهایت کمک شایانی به کشف و درک زبانهای اکدی و عیلامی نمودهاست. داریوش به جز بیستون کتیبههای دیگری در خوزستان و پارس نیز داشتهاست.[۱۳]
پس از داریوش شاهان دیگر بخصوص خشایارشا، اردشیر یکم و اردشیر دوم و همچنین داریوش دوم کتیبههایی به فارسی باستان دارند. از کوروش کبیر و نیز برخی پیشینیان هخامنشی مانند اریارمنه و ارشامه کتیبههای دیگری نیز وجود دارد که احتمال میرود این کتیبهها همگی پس از ابداع خط در زمان داریوش یکم نوشته شده باشند. همچنین یک کتیبه فارسی باستان هم در نقش رستم کشف شده که به خط آرامی نوشته شدهاست. البته اظهار نظر در مورد این کتیبه منحصربهفرد، که در زمان پس از سقوط هخامنشیان نیز نوشته شده، به دلیل آسیبدیدگی شدید آن همراه با قطعیت نیست.[۱۴]