دروغگویی به عنوان یک نابهنجاری اجتماعی هرچند که از سوی دین، گناه بزرگ دانسته شده است و دروغگویان به عنوان دشمنان خدا شناخته شده اند، با این همه، دروغگویی به عنوان رفتار اجتماعی، بخشی از رفتارهای روزمره و زندگی اجتماعی ما را تشکیل می دهد. شگفت آن که همه ما می دانیم دروغ می گوییم، همه می دانیم، مردم دروغ می گویند، همه می دانند، ما دروغ می گوییم و بالاخره همه می دانند همه دروغ می گویند.

ادامه مطلب را با ما باشید

منبع: www.fa.wikipedia.org

می گویند که کورش کبیر هزاران سال پیش از خداوند خواست که ایران زمین را از دو مصیبت بزرگ ایمن بدارد، یکی خشکسالی بود و دیگری دروغ.
دروغگویی به عنوان یک رفتار ناسالم و نابه هنجار، از سوی همه انسان ها در طول تاریخ بشریت ناپسند شمرده می شود (غافر، آیه ۲۸) ولی در عمل اجتماعی، وفاق اجتماعی بر این قرار گرفته است که بی دروغ نمی توان زندگی را پیش برد. دروغ، رفتاری است که در فرایند کلی رفتار انسان ها ثبت شده، جاافتاده و در شرایط مختلف، با اشخاص مختلف به کار برده می شود. عمل دروغ را نه تنها در گفتار و نوشتار که در رفتار و کردار و در فکر و نگاه و سکوت هم می توان بازشناخت. آنچه درپی می آید بازخوانی و تحلیل این رفتار زشت اجتماعی است که با هم آن را ازنظر می گذرانیم.
● توصیف پدیده دروغ
علامه دهخدا در لغت نامه خود دروغ را «سخن ناراست، قول ناحق، خلاف حقیقت، مقابل راست، مقابل صدق» و درنهایت معادل «کذب» می داند و از صاحب آنندراج مثال «گریه دروغ، اشک دروغ، آه دروغ، وعده دروغ، صبح دروغ» را می آورد و واژه دروغ را با فعل «گفتن، بستن، پرداختن، زدن، آوردن، یافتن وبرکسی فروکوفتن» می آمیزد.
دروغ یک پدیده روانی- اجتماعی تازه نیست و با آن که هیچ گاه از نظر زمانی و مکانی دارای کم و کیف یکسانی نبوده است، عمر آن شاید به بلندای عمر زبان و چه بسا به درازای تاریخ تفکر باشد، به طوری که می توان فرض کرد همیشه با انسان اجتماعی، همراه بوده است.